بابای من!
04 آبان 1396
بابا که دیر میکند دخترهاش مدام غُرُلند میکنند و بیقراری. دخترها کلا بابایی اند. تا چند دفعه سراغش رانگیرند آرام نمیشوند. تا بابا نیاید لب به غذا نمیزنند. تا بابا نباشد خوابشان نمیبرد. تا بابا نباشد… بابا نیست رقیه جان اما عمه اینجاست. میدانم که عمه جای بابا رابرایت پر نمیکند اما… بیا امشبی را هم بخواب. بابا بالاخره صورت ماهش را نشانت میدهد. بابا خیلی جاها رفته. بالای نی. در صندوقچه. تنور خولی. تشت طلا… هلال ماه شب تارم بابا. بیا و دخترت را هم با خودت ببر! #حسینیه_نبشته_ها ✍️ به قلم #خاتون_بیات ? آدرس این مطلب در وبلاگ ما: http://nebeshte.kowsarblog.ir/بابای-من-1 ? @sobhnebesht ?