آزاد مرد
بسم الله الرحمن الرحیم
“حر”، از اول هم دو دل بود؛ بین این طرف و آن طرف. بین امام که بهترین خلق خدا بود و یزید که خلیفه مسلمین بود. مامور بود به سد کردن مسیر، نه درگیری. اذن مواظبت داشت، نه قتالنامهی صلح داشت، نه جنگ
In the name of God
Hour was hesitant at first, between this and that, Between Imam the best people and the Yazid who was the caliph of Muslims. It was to block the route, not the conflict He was allowed to watch, not kill There was a letter of peace, not war,
اما باور داشت او فرزند پیامبر است، پسر فاطمهسلاماللهعلیها است، پدرش علیعلیهالسلام است، برادرش مجتبیعلیهالسلام است… باور داشت که در جواب امام، به احترام دختر پیامبر سکوت کرد، عدالتشان را قبول داشت که پشت امام نماز خواند، حریمشان را محترم میشمرد که به خیمهگاه نزدیک نشد.
But He believed that he was the son of the Prophet, the son of Fatima (peace be upon him), his father was Ali (peace be upon him), his brother was Mojtaba (peace be upon him)… He believed that in response to the Imam, one should remain silent in honor of the Prophet’s daughter, They accepted their righteousness to pray behind the Imam, He respected their privacy and did not come close to the tent
“حر” فکر نمیکرد جنگ شود، خونریزی شود، درگیری شود، وقتی مطمئن شد که این سپاه به قصد قتل عام آمدند، همان احترام، ادب، علاقه، کفه بر حق بودن سپاه امام را سنگین کرد.
Hour He didn’t think there would be war, bloodshed, conflict, When he was convinced that the corps was about to be slaughtered, the same respect, courtesy, interest, and the imam’s rightfulness were weighed upon..
فقط شک کرد به توبهاش، بازگشتش، پذیرفته شدنش… نخواست چشم در چشم شود، به خون غلتیده شدن کسی را ببیند، نگاهش به چشمان تشنه کودکان بیفتد، شرم حضور داشت پیش عقیله بنیهاشم تا خیمهگاه سر به زیر آمد، نیامده، رفت و “حر” شد.
He only doubted his repentance, his return, his acceptance… He didn’t want to be blindfolded, to see someone’s blood rolling, his eyes to fall on the thirsty eyes of children, shame on wise woman of Benny Hashim He went down to the tent, He didn’t come, he went And he became Hour..
چهارم محرم
Fourth of Muharram