مصیبت اعظم
شمر می گوید وقتی وارد قتلگاه شدم حسین(ع) می خندید. شمر می خواهد کار حسین(ع) را تمام کند. وقتی وارد می شود که دیگر چیزی از حسین(ع) نمانده است.
تیر در سینه حضرت فرو رفته، حضرت می خواهد آن را دربیاورد، نمی تواند. تیر را از پشت درآوردند. گلویشان شمشیر خورده است ولی در این حال، تبسم بر لب دارند. راوی می گوید: هرچه به ظهر عاشورا نزدیک می شدیم. چهره حسین بشاش تر می شد.
در فرهنگ انسان های عادی این ها عجیب است. ولی در فرهنگ حسین(ع) عجیب این است که تو می گویی این عجیب است!!
وقتی که حضرت همه جوانانش را از دست دادند به خیمه آمدند و لباس بلندی که اهل یمن به پیامبر(ص) هدیه داده بودند، پوشیدند. یکی از لشکریان ابن سعد وقتی حضرت را با این لباس می بیند، می گوید: حسین! به دامادی میروی؟
به راستی حسین کجا دارد زندگی می کند؟ این چه انسانی است؟ این چه فرهنگی است که فرمانده آن بتنهایی همه یاران را از دست داده، ولی امیدوارترین انسان است. راویان حادثه کربلا همه می گویند: درظهر عاشورا امید تمام وجود حسین(ع) را گرفته بود.[1]
چنانچه با ملاک های دینی و باورهای قلبی در تاریخ اسلام سیر کنیم، می بینیم که ازطریق ارتباط با اهل بیت پیامبر(ص) با یک عالم حضور و بقاء روبرو می شویم، و امید همه جانمان را فرا می گیرد. این امید آن امیدی نیست که در روانشناسی مطرح است. امیدی است که وجود انسان را با عالم بقاء متصل می کند و این فقط در یک فرهنگ الهی نهفته است و آن فرهنگ، فرهنگ اهل بیت(علیهم السلام اجمعین) است.
چنین امیدی را فقط فرهنگ کربلا می تواند در جامعه محقق و نهادینه نماید تا در نهایت زندگی بشر مرعوب زورداران نباشد. اما در طرف مقابل ارتباط با معاویه انسان را از همه چیز محروم می کند و این مساله را اهل بیت از همه بهتر می دانستند و غصه می خورند… . [2]
ظلم ها و جنایاتی که در حق ائمه معصومین(ع) در به شهادت رساندن آن ها وارد شده، مصیبت عظیم است اما مصیبت عظیم مهم تر و بالا تر، مصیبت اعظم است که همانا دور نگه داشتن مردم از حقیقت دین و محرومیت از وجود مقدس رهبران الهی است.
این مصیبت چنان بزرگ است که از آن به مصیبت اعظم یاد می کنند و در زیارت عاشورا روی آن تاکید می شود:《 مصیبه ما اعظمها و اعظم رزیتها فی الاسلام》[3]
کلام آخر این که دشمنان دیروز و امروز می دانند، چه را هدف بگیرند و مختوش نمایند. آنچه هدف گرفته شده، دین مبین اسلام، اتصال به ائمه اطهار(ع) و کربلا است؛ این تابلو امیدواری در خطرناکترین شرایط
⬅ 1. کربلا مبارزه با پوچی ها، اصغر طاهر زاده، ص 183
⬅ 2. همان، ص184
⬅ 3. صهبای عشق، مهدی ستوده، ص 185
پژوهشی پیرامون عبارت مصیبت اعظم نوشته ی استاد شبانی آرانی
شب عاشورا
?رازعبادت شب عاشورا??
…….
راز کربلا را باید در دو چیز دانست، یکی این که می دانند چرا باید شهید شوند و از آن مهم تر می دانند چگونه باید شهید شوند. موضوع دوم به عبادات شب عاشورا برمی گردد.
عصر تاسوعا وقتی دشمن می خواست حمله کند و جنگ را شروع نماید امام حسین(ع) به حضرت ابوالفضل(ع) فرمودند: «ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلَی الْغُدْوَةِ وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّة»؛ به طرف آن ها برو و اگر می توانی جنگ را تا فردا به تأخیر بینداز و آن ها را امشب از ما دور نگهدار. حضرت که می دانند شهید می شوند ولی می خواستند آن شب شهید نشوند و علت آن را خودشان این چنین می فرمایند: «لَعَلَّنَا نُصَلِّی لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی قَدْ أُحِبُّ الصَّلَاةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ کِتَابِهِ وَ الدُّعَاءَ وَ الِاسْتِغْفَارَ»؛(67) به این منظور که ما بتوانیم امشب را به نماز و دعا و استغفار به سر بریم زیرا خدا می داند من دوست می دارم نماز بخوانم و قرآن تلاوت نمایم و همواره به دعا و استغفار بپردازم .
حضرت از خدا می خواستند در این کار بزرگی که بنا است انجام دهند نهایت مدد را بفرماید تا آن کار به بهترین شکل انجام گیرد و معلوم است نجات از شهادتِ خود و یارانشان را از خدا نمی خواستند، چون باز همان شب تأکید کردند فردا همه شهید می شوند و هرکس می خواهد شهید نشود از سیاهی شب استفاده کند و برود. پس چه چیزی نیاز داشتند که آن شب از خدا می خواستند به حضرت مرحمت کند؟ از خوشحالی و خنده ی در قتلگاه معلوم است که آن چیز را به دست آوردند و از امیدواری حضرت در عصر عاشورا معلوم است کارها آن طور که می خواسته اند جلو می رود و از موفقیتی که خدا به ایشان عطا کرده است راضی و خوشحال اند.
حضرت از خدا می خواستند صحنه ی شهادت خود را به همان شکل که انجام شد، خودشان مدیریت کنند تا بتوانند آن برنامه ای که به عهده دارند را به زیباترین شکل انجام بدهند، خداوند از طریق پیامبرش خبر داد ای حسین: «اِنَّ اللهَ قَدْ شاءَ اَنْ یرَاکَ قَتیلاً»؛(68) خدا می خواهد تو را شهید ببیند و حضرت هم قبول کردند، منتها می دانستند این شهیدشدن شهیدشدنی است در راستای آنچه حضرت در پی آن بودند که عبارت باشد از برگرداندن جامعه به سیره ی جدّشان رسول خدا(ص) . به ایشان خبر دادند راه کار تو چنین است و اگر می خواهی موفق شوی شهادت را جزء برنامه ات بگذار، همان طور که رسول خدا(ص) از طرف خدا به همه انسان ها خبر دادند «قُولُوا لَا اِلهَ اِلاّ اللّه تُفْلِحُوا»؛ اگر می خواهید رستگار شوید باید منطق شما توحید شود. حال در مورد هدف خاص حضرت سیدالشهداء(ع) که برگرداندن جامعه به سیره ی جدّشان است، رسول خدا(ص) راه کار اصلی را به حضرت خبر دادند و امام حسین(ع) هم همه ی تلاششان آن بود که شهادت را آن طور که خدا می خواهد انجام دهند تا به آن نتیجه ی اصلی برسند.
امام حسین(ع) می خواهند اسلامی را که توسط حزب اموی از دست رفته است به مسیر اصلی خود برگردانند و باید شهادتِ خود را طوری مدیریت کنند که هدف اصلی محقق شود و این با یک شهادت ساده محقق نمی شود. در شب عاشورا حضرت برای این که اسلامِ از دست رفته به مسیر اصلی خود برگردد از خدا تقاضاهایی دارند. همین طور که پیامبر(ص) برای شما خبر آورده اند که خدا دوست دارد نماز بخوانی، آن وقت شما از خدا تقاضا می کنی خدایا کمکم کن به بهترین شکل نماز بخوانم. حضرت سیدالشهداء(ع) می دانند باید برای نجات اسلام از دست فرهنگ اموی شهید بشوند اما تمام تلاش شان این است که آن وظیفه به بهترین شکلی که ممکن است عملی شود. این جا است که به حضرت اباالفضل(ع) می فرمایند برو ببین می شود امشب را وقت بگیری تا ما با خدا تقاضاهای خودمان را در میان بگذاریم و عالی ترین نتیجه را بگیریم.
برای حضرت سیدالشهداء(ع) مسلّم شده بود آنچه به ایشان وعده داده شده خیلی نزدیک است. در روایت داریم در عصر تاسوعا امام در بیرون خیمه به شمشیرشان تکیه داده بودند و خواب خفیفی بر چشمانشان مستولی شد، درست در زمانی که شمر از عبیدالله دستور گرفته که کار را یکسره کند، حضرت جلوی خیمه شان سرشان را گذاشته اند بر روی شمشیرشان و خوابشان برده که حضرت زینب(س) می آیند تکانشان می دهند و می گویند: صدای سمّ اسب ها را نمی شنوی، حضرت می فرمایند: «إِنِّی رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) فِی الْمَنَامِ فَقَالَ لِی إِنَّکَ تَرُوحُ إِلَیْنَا»؛(69) رسول الله(ص) را در خواب دیدم که فرمود تو به زودی نزد ما خواهی بود. این یک پیام است از طرف رسول خدا(ص) به حضرت سیدالشهداء(ع) و لذا خودشان می دانند این پیام خیلی زود عملی می شود. با توجه به این امر حضرت و یارانشان که مطمئن شدند فردا روز شهید شدن است و باید با آن شهادت غوغایی به پا کنند تا بهترین مُردن را رقم بزنند، سراسر شب عاشورا را به راز و نیاز پرداختند، به طوری که راوی می گوید: «وَ بَاتَ الْحُسَیْنُ(ع) وَ أَصْحَابُهُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِد». امام حسین(ع) و اصحابشان آن شب را در حالی صبح کردند که مانند صدای زنبوران عسل که موقع شب تا صبح در کندو و در حال ساختن عسل اند، در حال نیایش بودند، عده ای در حال سجده و عده ای به قیام و عده ای به قعود. تا مدد الهی را به صورت کامل برای خود رقم بزنند و صحنه ی کربلا به آن صورتی که حضرت می خواستند شکل بگیرد.
منبع
- الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 90.
68 - سیدبن طاوس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 65.
69 - شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی ، ص 237
ثواب زیارت
حداقل ثوابی که نصیب زائر امام حسين(ع) می شود…
قَالَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى (ع) أَدْنَى مَا يُثَابُ بِهِ زَائِرُ الْحُسَيْنِ (ع) بِشَاطِئِ الْفُرَاتِ إِذَا عَرَفَ حَقَّهُ وَ حُرْمَتَهُ وَ وَلَايَتَهُ أَنْ يُغْفَرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ.
??امام موسى کاظم عليه السّلام فرمودند:
كمترين ثواب و اجری كه به زائر امام حسين عليه السّلام در كنار شط فرات می دهند، اين است كه گناهان گذشته و آينده اش را مى آمرزند، مشروط به اين كه حق و حرمت و ولايت آن حضرت را بشناسد.
?كامل الزيارات، ص: 153
The Day Of Ashura
At dawn the Imam glanced over the army of Yazid and saw “Umar Ibn Sa"d ordering his forces to march toward him. He gathered his followers and addressed them thus” Allah has, this day, permitted us to be engaged in a Holy War and He shall reward us for our martyrdom.
Which of you do not like to go from this prison (world) to the lofty palaces (Paradise)?”
Having heard the Imam"s address, all his companions were overwhelmed and cried out, O our Master! We are all ready to defend you and your Ahlu"l-bayt, and to sacrifice our lives for the cause of Islam".
Imam Husayn (A.S.) sent out from his camp one after another to fight and sacrifice their lives in the way of the Lord. Lastly, when all his men and children had laid down their lives, Imam Husayn (A.S.) brought his six month old baby son Ali al” Asghar, and offering him on his own hands, demanded some water for the baby, dying of thirst. The thirst of the baby was quenched by a deadly poisoned arrow from the brute forces, which pinned the baby"s neck to arm of the helpless father. At last when the six month old baby was also killed, Imam Husayn addressed Allah: “O Lord! Thy Husayn has offered in Thy way whatever Thou hath blessed him with.
Bless Thy Husayn, O” Lord! by accepting this sacrifice. Everything Husayn could do till now was through Thy help and by Thy Grace", Lastly, Imam Hussain (A.S.) came into the field and was killed, the details of which merciless are heart rending. The forces of Yazid having killed Imam Husayn (A.S) cut and severed his head from his body and raised it on lance.
داروی درد ها
امام صادق عليه السّلام فرمود:
*در تربت قبر حسين عليه السّلام درمان هر دردى است و آن بزرگترين داروهاست.
*و نيز فرمود: هر گاه آن را بخوردى بگو: «اى خداى اين تربت مبارك و خداى آن وصيّي كه در آن دفن شده است، بر محمّد و آل او درود فرست، و آن را دانشى پرسود و روزيى فراوان و درمانى از هر درد قرار ده.
*و نيز فرمود: حريم قبر حسين عليه السّلام از هر جانب قبر تا شعاع پنج فرسنگ است.
منبع: ترجمه من لا يحضره الفقيه، ج3، ص: 525 ، شماره احادیث: 3204- 3205- 3206
هر روز زیارت
در روايت حنان بن سدير از پدرش آمده است كه گفت: امام صادق عليه السّلام بمن فرمود: اى سدير، هر روز بزيارت قبر حسين عليه السّلام مىروى؟ عرضه داشتم نه فدايت شوم، فرمود: چه جفاست اين كار شما، آيا در هر ماه زيارت ميكنى، عرض كردم: نه، فرمود: سالى يك بار بزيارت ميرويد؟ عرض كردم گاهى، فرمود: يا سدير چقدر نسبت به حسين عليه السّلام جفا و بىمهرى است از شما آيا نمىدانى كه خداى تعالى را هزار هزار فرشته گردآلود و موى پريشان است كه بر حسين عليه السّلام ميگريند و پيوسته زيارت مىكنند و خستگى نمىپذيرند، و چه مىشود ترا كه هر هفته پنج بار بزيارت حسين عليه السّلام بروى يا روزى يك بار، عرضه داشتم: فدايت شوم ميان من و قبر او فرسخها است؟ فرمود: بر بام خانه خود رو و بجانب راست و چپ بنگر سپس سر خود را به سوى آسمان بالا بر سپس بسوى قبر توجّه نما و بگو:
«السّلام عليك يا أبا عبد اللّه السّلام عليك و رحمة اللَّه و بركاته»
نوشته خواهد شد براى تو يك زيارت، و هر زيارتى را ثواب يك حجّ و يك عمره باشد، سدير گويد: بسا مىشود كه من اين كار را در يك ماه بيست بار انجام مىدهم.
ترجمه من لا يحضره الفقيه، ج3، ص: 524، حدیث شماره ی 3203
مهر کربلا
امام صادق علیه السلام فرمود:
سجده بر خاك قبر امام حسين عليه السّلام (سجده كننده را) تا زمين هفتم نورانى میسازد يا نورى مىبخشد كه فروغ آن تا به زمين هفتم ميرسد.
و هر كس سبحهاى (يا باصطلاح تسبيحى) از خاك يا گل قبر امام حسين عليه السّلام با خود داشته باشد نام او را در شمار مسبّحان و تسبيح گويان مىنويسند هر چند با آن ذكرى نگويند و تسبيحى نكند، و البتّه تسبيح كردن با انگشتان يا حساب تسبيح و ذكر گفتن را با انگشتان نگاه داشتن بهتر و با فضيلتتر است تا با ساير چيزهاى ديگر زيرا از آن انگشتان در روز قيامت (براى اعمالى كه مرتكب شدهايد در وقتى كه آن را بدست داشتهايد) پرسش مىكنند و شهادت ميگيرند.
*ترجمه ی کتاب من لا یحضره الفقیه، جلد اول، صفحه ی 408 حدیث 289