حکم طبل و سنج و زنجیر
شب عاشورا
?رازعبادت شب عاشورا??
…….
راز کربلا را باید در دو چیز دانست، یکی این که می دانند چرا باید شهید شوند و از آن مهم تر می دانند چگونه باید شهید شوند. موضوع دوم به عبادات شب عاشورا برمی گردد.
عصر تاسوعا وقتی دشمن می خواست حمله کند و جنگ را شروع نماید امام حسین(ع) به حضرت ابوالفضل(ع) فرمودند: «ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلَی الْغُدْوَةِ وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّة»؛ به طرف آن ها برو و اگر می توانی جنگ را تا فردا به تأخیر بینداز و آن ها را امشب از ما دور نگهدار. حضرت که می دانند شهید می شوند ولی می خواستند آن شب شهید نشوند و علت آن را خودشان این چنین می فرمایند: «لَعَلَّنَا نُصَلِّی لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی قَدْ أُحِبُّ الصَّلَاةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ کِتَابِهِ وَ الدُّعَاءَ وَ الِاسْتِغْفَارَ»؛(67) به این منظور که ما بتوانیم امشب را به نماز و دعا و استغفار به سر بریم زیرا خدا می داند من دوست می دارم نماز بخوانم و قرآن تلاوت نمایم و همواره به دعا و استغفار بپردازم .
حضرت از خدا می خواستند در این کار بزرگی که بنا است انجام دهند نهایت مدد را بفرماید تا آن کار به بهترین شکل انجام گیرد و معلوم است نجات از شهادتِ خود و یارانشان را از خدا نمی خواستند، چون باز همان شب تأکید کردند فردا همه شهید می شوند و هرکس می خواهد شهید نشود از سیاهی شب استفاده کند و برود. پس چه چیزی نیاز داشتند که آن شب از خدا می خواستند به حضرت مرحمت کند؟ از خوشحالی و خنده ی در قتلگاه معلوم است که آن چیز را به دست آوردند و از امیدواری حضرت در عصر عاشورا معلوم است کارها آن طور که می خواسته اند جلو می رود و از موفقیتی که خدا به ایشان عطا کرده است راضی و خوشحال اند.
حضرت از خدا می خواستند صحنه ی شهادت خود را به همان شکل که انجام شد، خودشان مدیریت کنند تا بتوانند آن برنامه ای که به عهده دارند را به زیباترین شکل انجام بدهند، خداوند از طریق پیامبرش خبر داد ای حسین: «اِنَّ اللهَ قَدْ شاءَ اَنْ یرَاکَ قَتیلاً»؛(68) خدا می خواهد تو را شهید ببیند و حضرت هم قبول کردند، منتها می دانستند این شهیدشدن شهیدشدنی است در راستای آنچه حضرت در پی آن بودند که عبارت باشد از برگرداندن جامعه به سیره ی جدّشان رسول خدا(ص) . به ایشان خبر دادند راه کار تو چنین است و اگر می خواهی موفق شوی شهادت را جزء برنامه ات بگذار، همان طور که رسول خدا(ص) از طرف خدا به همه انسان ها خبر دادند «قُولُوا لَا اِلهَ اِلاّ اللّه تُفْلِحُوا»؛ اگر می خواهید رستگار شوید باید منطق شما توحید شود. حال در مورد هدف خاص حضرت سیدالشهداء(ع) که برگرداندن جامعه به سیره ی جدّشان است، رسول خدا(ص) راه کار اصلی را به حضرت خبر دادند و امام حسین(ع) هم همه ی تلاششان آن بود که شهادت را آن طور که خدا می خواهد انجام دهند تا به آن نتیجه ی اصلی برسند.
امام حسین(ع) می خواهند اسلامی را که توسط حزب اموی از دست رفته است به مسیر اصلی خود برگردانند و باید شهادتِ خود را طوری مدیریت کنند که هدف اصلی محقق شود و این با یک شهادت ساده محقق نمی شود. در شب عاشورا حضرت برای این که اسلامِ از دست رفته به مسیر اصلی خود برگردد از خدا تقاضاهایی دارند. همین طور که پیامبر(ص) برای شما خبر آورده اند که خدا دوست دارد نماز بخوانی، آن وقت شما از خدا تقاضا می کنی خدایا کمکم کن به بهترین شکل نماز بخوانم. حضرت سیدالشهداء(ع) می دانند باید برای نجات اسلام از دست فرهنگ اموی شهید بشوند اما تمام تلاش شان این است که آن وظیفه به بهترین شکلی که ممکن است عملی شود. این جا است که به حضرت اباالفضل(ع) می فرمایند برو ببین می شود امشب را وقت بگیری تا ما با خدا تقاضاهای خودمان را در میان بگذاریم و عالی ترین نتیجه را بگیریم.
برای حضرت سیدالشهداء(ع) مسلّم شده بود آنچه به ایشان وعده داده شده خیلی نزدیک است. در روایت داریم در عصر تاسوعا امام در بیرون خیمه به شمشیرشان تکیه داده بودند و خواب خفیفی بر چشمانشان مستولی شد، درست در زمانی که شمر از عبیدالله دستور گرفته که کار را یکسره کند، حضرت جلوی خیمه شان سرشان را گذاشته اند بر روی شمشیرشان و خوابشان برده که حضرت زینب(س) می آیند تکانشان می دهند و می گویند: صدای سمّ اسب ها را نمی شنوی، حضرت می فرمایند: «إِنِّی رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) فِی الْمَنَامِ فَقَالَ لِی إِنَّکَ تَرُوحُ إِلَیْنَا»؛(69) رسول الله(ص) را در خواب دیدم که فرمود تو به زودی نزد ما خواهی بود. این یک پیام است از طرف رسول خدا(ص) به حضرت سیدالشهداء(ع) و لذا خودشان می دانند این پیام خیلی زود عملی می شود. با توجه به این امر حضرت و یارانشان که مطمئن شدند فردا روز شهید شدن است و باید با آن شهادت غوغایی به پا کنند تا بهترین مُردن را رقم بزنند، سراسر شب عاشورا را به راز و نیاز پرداختند، به طوری که راوی می گوید: «وَ بَاتَ الْحُسَیْنُ(ع) وَ أَصْحَابُهُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِد». امام حسین(ع) و اصحابشان آن شب را در حالی صبح کردند که مانند صدای زنبوران عسل که موقع شب تا صبح در کندو و در حال ساختن عسل اند، در حال نیایش بودند، عده ای در حال سجده و عده ای به قیام و عده ای به قعود. تا مدد الهی را به صورت کامل برای خود رقم بزنند و صحنه ی کربلا به آن صورتی که حضرت می خواستند شکل بگیرد.
منبع
- الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 90.
68 - سیدبن طاوس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 65.
69 - شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی ، ص 237
خرابه ی شام
?در مقاتل آمده است؛ اسرای کربلا را در شام در خرابهای جای دادند که صدای آنان به کاخنشینان میرسید. چگونه ممکن است در اطراف کاخ یزید چنین خرابهای باشد؟
پرسش
در مقاتل اینگونه گفته شده که زنان و اطفال امام حسین(ع) را در شام؛ در خرابهای جای دادند، به طوری که بعد از بیدار شدن حضرت رقیه از خوابی که در آن پدر بزرگوارشان را دیده بودند؛ صدای ضجه و گریه زنان و کودکان در خرابه میپیچد و صدای آن به گوش یزید در کاخش میرسد، امام سجاد(ع) نیز خرابه را اینگونه معرفی کردهاند که مکانی بود که از گرمای خورشید و سرمای زمستان در امان نبودند. سؤال من این جاست که چگونه ممکن است در اطراف کاخ یزید ظالم چنین خرابهای باشد، در حالیکه معمولاً مشاهده میکنیم در اطراف کاخهای پادشاهان، بوستانها و باغهاست؟
پاسخ اجمالی
کاروان اسرای اهل بیت(ع) بعد از رسیدن به شام وارد مجلس یزید شدند و اتفاقاتی در آنجا رخ داد که حقانیت اهل بیت(ع) و قیام امام حسین(ع) را بیشتر نمایان کرد. بعد از وقایعی که در کاخ یزید رخ داد، به دستور او، اهل بیت را برای مدتی در شام سکنا دادند.
شیخ مفید این موضوع را چنین به تصویر کشیده است: «…سپس دستور داد زنان را در خانه جداگانه درآرند، و على بن الحسین(ع) نیز نزد ایشان باشد، پس خانه چسبیده به خانه یزید را براى ایشان خالى کرده، و چند روزى آن خاندان (عصمت) در آنجا ماندند…».[1]
از متن شیخ مفید همین مقدار دانسته میشود که محل اسکان اهل بیت(ع) خانهای در جوار قصر یزید بود، و به ویژگیهای دیگر آن پرداخته نشد، اما قطب راوندی روایتی مفصلتر نقل میکند:
«امام صادق(ع) فرمود: وقتى امام زین العابدین(ع) را با اهل بیت پیامبر نزد یزید آوردند، آنان را در خرابهاى که دیوارهایش سست بود قرار دادند.
یکى از آنها گفت: ما را در این خرابه قرار دادند تا بر سر ما خراب شود.
یکى از نگهبانان این را شنید و به زبان رومی گفت: اینها را بنگرید مىترسند که دیوار بر سر آنها خراب شود، در حالیکه این بهتر است از آنکه فردا بیرونشان آورده و یکى بعد از دیگرى گردنشان را بزنند!
امام سجاد(ع) فرمود: به اذن خدا هیچ یک از این دو نمىشود. و همین طور هم شد.[2]
همانطور که مشاهده میشود؛ در این روایت که در کتابی مربوط به قرن ششم است؛ عبارت «بیت خراب» که به معنای خانه خراب یا همان خرابه است؛ آمده است.
این روایت را محمد بن الحسن الصفار در کتاب «بصائر الدرجات» که مربوط به قرن سوم هجری است از محمد بن علی حلبی از امام صادق(ع) آورده است، جز آنکه در عبارت عربی آن صفت «خراب» برای «بیت» ذکر نشده،[3] اما ادامه روایت نشانگر آن است که این خانه آن قدر خراب بوده که احتمال ریزش دیوارهای آن بر سر اهل بیت وجود داشته و بر همین اساس، اگر واژگان «خرابه» برای محل سکنای اهل بیت به کار برده شود، دور از واقع نیست.
با توجه به مطالبی که گفته شد، از نظر تاریخی؛ اهل بیت(ع) در خانهای خراب در کنار قصر یزید جای داده شدند.
اما در مورد آنچه در پرسش آمده باید گفت؛ وجود برخی از خانههای اینچنینی در کنار کاخهای پادشاهان – بویژه در گذشته – چندان دور از ذهن نیست؛ زیرا به دلائل متفاوت میتوان تصور کرد که در کنار قصرها؛ مخروبهها هم باشند، مثلاً کار توسعه قصرها از اینجا آغاز میشد که خانههای مردمی که در اطراف این قصرها واقع است را به تدریج خراب کرده و متصل به قصر کنند، و ممکن است خانه مذکور یکی از این خانهها بود یا آنکه این خانه محلی بوده برای نگهداری کالاها و اسبابهای کهنه و از این قبیل.
و نیز ممکن است که این خانه کاملاً چسبیده به کاخ نبوده، بلکه در همان حوالی قرار داشته و در آن زمان به دلیل عدم وجود کارخانجات و وسایل نقلیه، چون سکوت بر شهر حکمفرما بود، امکان شنیدن صدای نالهها از مسافتهای دورتر نیز امکانپذیر بود و بر این اساس، صدای اهل بیت به افراد مستقر در کاخ میرسید.
[1]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج2، ص 122، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[2]. قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج2، ص 753، مؤسسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، قم، چاپ اول، 1409ق.
[3]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، ج 1، ص 338، محقق و مصحح: کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
لباس ماتم
بُکاء بر مصائب اهل البیت (علیهم السلام) و به خصوص سیدالشهداء (علیه السلام) شاید از آن قبیل مستحباتی باشد که مستحبّی افضل از آن نیست! (بکاء مِن خَشیَةِ الله: گریه از ترس خداوند)، آن هم همین جور است، شاید افضل از آن نباشد!
آیت الله #بهجت
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
لباس سیاه برای عزای اهل البیت
آیت الله مرعشی نجفی رحمه الله علیه:
سفارش می کنم لباس سیاهی را که در محرم و صفر می پوشیدم جهت حزن و اندوه در مصیبت های آل رسول با من دفن شود.
*سیاه پوشی در سوگ ائمه نور علیه السلام ص 220.
?????????????????
بخش هایی از کتاب #کیمیای_وصل :
حضرت آیت الله سیدعلی قاضی(قدس سره) برای مجالس حسینی اهمیت و احترام فوق العاده ای قائل بودند و در مراسم روضه خوانی، کفش حاضران را ردیف کرده،آماده پوشیدن میکردند و چه بسا آن ها را با آستین لباس خود گردگیری می کردند و می گفتند:” من کفش حاضران در مجلس روضه اباعبدالله(ع) را تمیز میکنم تا ملائکه حاضر در این مجلس گواهی دهند به آنچه در باطن من می گذرد که جز خدای متعال کسی از آن اطلاع ندارد.”
علت پاداش عجیب و بسیار به زوار امام حسین علیه السلام ؟
➖➖➖➖➖➖➖
?ماجرای سیدبحرالعلوم
سید بحرالعلوم رحمة الله علیه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد، در بین راه راجع به این مسئله، که گریه بر امام حسین(علیه السلام) گناهان را می آمرزد، فکر می کرد. همان وقت متوجه شد که شخصی عرب سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد، بعد پرسید: جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته ای؟ و در چه اندیشه ای؟ اگر مسئله علمی است بفرمایید شاید من هم اهل باشم؟
سید بحرالعلوم گفت: در این باره فکر می کنم که چطور می شود خدای متعال این همه ثواب به زائران و گریه کنندگان بر حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) می دهد مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمی دارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامة عملش نوشته می شود و برای هر یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده می شود؟
آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن! من برای شما مثالی می آورم تا مشکل حل شود.ـ سلطانی به همراه درباریان خود به شکار می رفت، در شکارگاه از همراهیانش دور افتاده و به سختی فوق العاده ای افتاد و بسیار گرسنه شد. خیمه ای را دید و وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر، پیرزنی را با پسرش دید، آنان در گوشة خیمه عنیزه ای «بز شیرده» داشتند و از راه مصرف شیر آن، زندگی خود را می گرداندند. وقتی سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولی به خاطر پذیرایی از مهمان آن بز را سر بریده و کباب کردند، زیرا چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد از ایشان جدا شد و به هر طوری که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را برای اطرافیان نقل کرد. در نهایت از ایشان سؤال کرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملی باید انجام بدهم؟یکی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید. دیگری که از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید.یکی دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
سلطان گفت: هر چه بدهم کم است، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند من هم باید هرچه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود.
سپس سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) هر چه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود، چون خدا که خدائیش را نمی تواند به سیدالشّهدا(علیه السلام) بدهد، پس هر کاری که می تواند انجام می دهد، یعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودش، به زوّار و گریه کنندگان آن حضرت، در جاتی عنایت می کند در عین حال این ها را جزای کامل برای فداکاری آن حضرت نمی داند. چون شخص عرب این مطالب را فرمود، از نظر سید بحرالعلوم غایب شد. پس از غايب شدن سوار عرب، سيد فهميد كه جواب سؤالش را از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) دريافت كرده است.
————————————–
?«برگرفته از عبقری الحسان، مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی، ص 136»?????
لباس مشکی
#پرسش_پاسخ
#شبهات
#محرم
⭕️ پوشیدن لباس مشکی حرام و لباس دوزخیان است :
1- قال امير المومنين (ع): لاتلبسوا السواد فانه لباس فرعون.
2- عن آبي عبدالله (ع): لا تصلّ فيها فإنّها لباس أهل النار.
✅ پاسخ
♦️بارها گفته ایم که اگر کسی میخواهد به روایت استناد کند باید تمام روایت های یک موضوع را مدنظر قرار دهد. این روایتها مربوط به کسی که لباس مشکی را به عنوان لباس رسمی و دائم خود انتخاب کند. یا اینکه در نماز لباس مشکی بر تن کند.
(? وسائل الشیعة، ج 3، ص 271)
♦️اما پوشیدن لباس مشکی نه تنها برای اهل بیت جائز است، بلکه طبق روایات بازماندگان میت تا سه روز بدون هیچ گونه کراهتی میتوانند لباس مشکی بپوشند. ولی بیش از آن کراهت دارد.
? در خصوص عزاداری بر امام حسین علیه السلام در روایتی از فرزند امام سجاد(ع) نقل شده است:
وقتی جدّم امام حسین (ع) شهید شد زنان بنیهاشم در عزای آن حضرت لباس سیاه پوشیدند و این لباس را در گرما و سرما تغییر نمیدادند
(? الحدائق الناظرة فی احکام العترة الطاهرة، ج 7، ص 118)
♦️از این روایت چنین به دست می آید پوشیدن لباس مشکی توسط اهل بیت، چند ماه به طول کشیده است. زیرا در آن آمده است: در گرما و سرما لباسشان را تغییر نمی دادند.
♦️ضمن آنکه در روایات برای پوشیدن لباس مشکی استثنائاتی نیز ذکر شده که علاقه مندان می تونند به کتاب ( روحانیت لباس نوشته محمد قربانی مقدم مراجعه کنند.)
شبهات عزاداری
آیا عزادارى براى امام حسین علیه السلام، در زمان امامان علیهم السلام سابقه دارد؟
بلى، در اینجا تنها به ذکر نمونه هاى اندکى از آنچه که در تاریخ نقل شده، بسنده مى کنیم:
1. عزادارى بنى هاشم در ماتم سیدالشهدا؛ از امام صادق علیه السلام روایت شده است: «پس از حادثه عاشورا هیچ بانویى از بانوان بنى هاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانه هیچ یک از بنى هاشم دودى که نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد تا آنکه ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعه خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشته ایم»[1].
2. عزادارى امام سجاد علیه السلام؛ حزن امام سجاد علیه السلام بر آن حضرت به صورتى بود که دوران زندگى او، همراه با اشک بود. عمده اشک آن حضرت بر مصایب سیدالشهداء علیه السلام بود و آنچه بر عموها، برادران، عموزاده ها، عمه ها و خواهرانش گذشته بود تا آنجا که وقتى آب مى آوردند تا حضرت میل کند، اشک مبارک شان جارى مى شد و مى فرمود: چگونه بیاشامم در حالى که پسر پیامبر را تشنه کشتند؟![2] و مى فرمودند: «هرگاه شهادت اولاد فاطمه زهرا علیهاالسلام را به یاد مى آورم گریه ام مى گیرد».[3]
امام صادق علیه السلام به زراره فرمود: «جدم على بن الحسین علیه السلام هرگاه حسین بن على علیه السلامرا به یاد مى آورد، آن قدر اشک مى ریخت که محاسن شریفش پر از اشک مى شد و بر گریه او حاضران گریه مى کردند».[4]
3. عزادارى امام محمد باقر علیه السلام؛ امام باقر علیه السلام در روز عاشورا براى امام حسین علیه السلام مجلس عزا برپا مى کرد و بر مصایب آن حضرت گریه مى کردند. در یکى از مجالس عزا، با حضور امام باقر علیه السلام کمیت شعر مى خواند، وقتى به اینجا رسید که: «قتیل بالطف …»، امام باقر علیه السلام گریه زیاد کرده، فرمودند: «اى کمیت! اگر سرمایه اى داشتیم در پاداش این شعرت به تو مى بخشیدیم؛ اما پاداش تو همان دعایى است که رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره حسان بن ثابت فرمودند که همواره به جهت دفاع از ما اهل بیت علیهم السلام، مورد تأیید روح القدس خواهى بود».[5]
4. عزادارى امام صادق علیه السلام؛ امام موسى کاظم علیه السلام مى فرماید: «چون ماه محرم فرا مى رسید، دیگر پدرم خندان نبود؛ بلکه اندوه از چهره اش نمایان مى شد و اشک بر گونه اش جارى بود، تا آنکه روز دهم محرم فرا مى رسید. در این روز مصیبت و اندوه امام به نهایت مى رسید. پیوسته مى گریست و مى فرمود: امروز، روزى است که جدم حسین بن على علیه السلام به شهادت رسید».[6]
5. عزادارى امام موسى کاظم علیه السلام؛ از امام رضا علیه السلام نقل شده است که فرمود: «چون ماه محرم فرا مى رسید، کسى پدرم را خندان نمى دید و این وضع ادامه داشت تا روز عاشورا: در این روز پدرم را اندوه و حزن و مصیبت فرا مى گرفت و مى گریست و مى گفت: در چنین روزى حسین را که درود خدا بر او باد، کشتند».[7]
6. عزادارى امام رضا علیه السلام؛ گریه امام رضا علیه السلام در حدى بود که فرمودند: «همانا روز مصیبت امام حسین علیه السلام، پلک چشمان ما را مجروح نموده و اشک ما را جارى ساخته است».[8]
دعبل خدمت حضرت رضا علیه السلام آمد. آن حضرت درباره شعر و گریه بر سیدالشهدا علیه السلام کلماتى چند فرمودند؛ از جمله اینکه: «اى دعبل! کسى که بر مصایب جدم حسین علیه السلام گریه کند، خداوند گناهان او را مى آمرزد. آنگاه حضرت بین حاضران و خانواده خود پرده اى زدند تا بر مصایب امام حسین علیه السلام اشک بریزند».
سپس به دعبل فرمودند: «براى امام حسین علیه السلام مرثیه بخوان، که تا زنده اى تو ناصر و مادح ما هستى، تا قدرت دارى از نصرت ما کوتاهى مکن». دعبل در حالتى که اشک از چشمانش مى ریخت، قرائت کرد:
أفاطم لوخلت الحسین مجد لا
و قد مات عطشانا بشط فرات
صداى گریه امام رضا علیه السلام و اهل بیت آن حضرت بلند شد.[9]
7. عزادارى امام زمان(عج)؛ بنابر روایات، امام زمان(عج) در زمان غیبت و ظهور بر شهادت جدّشان گریه مى کنند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهدا علیه السلام مى فرمایند:
«فلئن اخرتنى الدهور و عاقنى عن نصرک المقدور، و لم اکن لمن حاربک محاربا و لمن نصب لک العداوة مناصبا فلاَنْدُبنّک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما، حسرة علیک و تأسفا على ما دهاک»[10]؛ «اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یارى تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم؛ هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک مى ریزم و به جاى اشک در مصیبت شما خون از دیده مى بارم و آه حسرت از دل پر درد بر این ماجرا مى کشم».
در سوگ تو با سوز درون مى گریم
از نیل و فرات و شط، فزون مى گریم
گر چشمه چشم من، بخشکد تا حشر
از دیده به جاى اشک، خون مى گریم[11]
پی نوشت ها منبع:
____________http://www.ahlebayt.porsemani.ir______
[1]. نگا: امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، ص 145.
[2]. بحارالانوار، ج 44، ص 145.
[3]. خصال، ج 1، ص 131.
[4]. بحارالانوار، ج 45، ص 207.
[5]. مصباح المتهجد، ص 713.
[6]. امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، ص 143.
[7]. حسین، نفس مطمئنة، ص 56.
[8]. بحارالانوار، ج 44، ص 284.
[9]. همان، ج 45، ص 257.
[10]. بحارالانوار، ج 101، ص 320.
[11]. مصطفى آرنگ به نقل از اشک حسینى، سرمایه شیعه، ص 66.
عزاداری
به نام خدا
ماه محرم از راه میرسه!!.
خیلی ها به استقبال این ماه میرن واز الان بیرقهای عزا را بر سر در منازلشون آویزان کردن.
اما در این بین کسانی هستن که فقط قرآن را قبول دارند وبراشون سؤاله که آیا این عزاداریها ریشه قرآنی دارد؟؟ آیا خداوند هم روضه خوانی کرده ؟؟حکم عزاداری از منظر قرآن چیه؟؟
آیات فرآن نسبت به عزاداری به دودسته تقسیم میشود:
1)آیه ای که دلالت بر جوازعزاداری میکند:
سوره مبارکه مائده آیه35
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿35﴾
لفظ وسیله در این آیه اطلاق دارد وعمومیت را بیان میکند.در واقع هر چیزی که به معنای کار خیر یا معروف باشد میتواند مصداق این وسیله باشد.پس عزاداری برای ائمه معصومین هم مصداق این وسیله است که تمسک به آن سبب رستگاری میشود.
2)آیه ای که دلالت بر رجحان عزاداری میکند:
الف)سوره مبارکه حج آیه 32
ذٰلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ ﴿32﴾
یکی از شعائر الهی که میبایست نمود داشته باشد وبزرگ جلوه داده شود عزاداری است.
ب)سوره شوری آیه32ذٰلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ ﴿23﴾
مودة به معنای اظهار علاقه شدید همراه باتسلیم شدن است.کلمه مودة با محبت تفاوت دارد. مودت به معنای اظهار علاقه همراه با تسلیم است اما محبت یعنی صرف اظهار علاقه است که ممکن است تسلیم همراه آن باشد یا نباشد.
مصداق قربی در روایات منقول از شیعه واهل سنت:علی وفاطمه وابناهما…
3)آیه ای که خودش نوعی مرثیه خوانی است.
خداوند متعال در سوره مبارکه بروج آیات 4_7 روضه اصحاب أخدود را میخواند:قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ ﴿4﴾النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ ﴿5﴾إِذْ هُمْ عَلَیْهَا قُعُودٌ ﴿6﴾وَ هُمْ عَلَى مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ ﴿7﴾وَ مَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلاَّ أَنْ یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ﴿8﴾
نتیجه گیری: عزاداری امری است که از منظر فقهی یا جایز است ویا رجحان دارد.و این مبحث ریشه قرآنی دارد.