اینو فقط برای اعضای تیم وبلاگ ashura نوشتم
20 مرداد 1396
دست پدرم را محکم گرفته بودم تا داخل جمعیت گمش نکنم و مدام به اطرافم نگاه می کردم در کنار جاده پیرزن عرب نشسته بود و با آسیاب سنگی برنج آرد می کرد تا زوارهای اربعین از آرد بعنوان تبرک بردارند با دیدن او تصمیم گرفتم که از آن تبرک برای فرنی برادرزادم… بیشتر »
1 نظر