Ashura
گزارش تصویری از روز عاشورا در تهران
عکاس : خانم فاطمه بهرامی هیدجی
شب عاشورا
?رازعبادت شب عاشورا??
…….
راز کربلا را باید در دو چیز دانست، یکی این که می دانند چرا باید شهید شوند و از آن مهم تر می دانند چگونه باید شهید شوند. موضوع دوم به عبادات شب عاشورا برمی گردد.
عصر تاسوعا وقتی دشمن می خواست حمله کند و جنگ را شروع نماید امام حسین(ع) به حضرت ابوالفضل(ع) فرمودند: «ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلَی الْغُدْوَةِ وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّة»؛ به طرف آن ها برو و اگر می توانی جنگ را تا فردا به تأخیر بینداز و آن ها را امشب از ما دور نگهدار. حضرت که می دانند شهید می شوند ولی می خواستند آن شب شهید نشوند و علت آن را خودشان این چنین می فرمایند: «لَعَلَّنَا نُصَلِّی لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی قَدْ أُحِبُّ الصَّلَاةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ کِتَابِهِ وَ الدُّعَاءَ وَ الِاسْتِغْفَارَ»؛(67) به این منظور که ما بتوانیم امشب را به نماز و دعا و استغفار به سر بریم زیرا خدا می داند من دوست می دارم نماز بخوانم و قرآن تلاوت نمایم و همواره به دعا و استغفار بپردازم .
حضرت از خدا می خواستند در این کار بزرگی که بنا است انجام دهند نهایت مدد را بفرماید تا آن کار به بهترین شکل انجام گیرد و معلوم است نجات از شهادتِ خود و یارانشان را از خدا نمی خواستند، چون باز همان شب تأکید کردند فردا همه شهید می شوند و هرکس می خواهد شهید نشود از سیاهی شب استفاده کند و برود. پس چه چیزی نیاز داشتند که آن شب از خدا می خواستند به حضرت مرحمت کند؟ از خوشحالی و خنده ی در قتلگاه معلوم است که آن چیز را به دست آوردند و از امیدواری حضرت در عصر عاشورا معلوم است کارها آن طور که می خواسته اند جلو می رود و از موفقیتی که خدا به ایشان عطا کرده است راضی و خوشحال اند.
حضرت از خدا می خواستند صحنه ی شهادت خود را به همان شکل که انجام شد، خودشان مدیریت کنند تا بتوانند آن برنامه ای که به عهده دارند را به زیباترین شکل انجام بدهند، خداوند از طریق پیامبرش خبر داد ای حسین: «اِنَّ اللهَ قَدْ شاءَ اَنْ یرَاکَ قَتیلاً»؛(68) خدا می خواهد تو را شهید ببیند و حضرت هم قبول کردند، منتها می دانستند این شهیدشدن شهیدشدنی است در راستای آنچه حضرت در پی آن بودند که عبارت باشد از برگرداندن جامعه به سیره ی جدّشان رسول خدا(ص) . به ایشان خبر دادند راه کار تو چنین است و اگر می خواهی موفق شوی شهادت را جزء برنامه ات بگذار، همان طور که رسول خدا(ص) از طرف خدا به همه انسان ها خبر دادند «قُولُوا لَا اِلهَ اِلاّ اللّه تُفْلِحُوا»؛ اگر می خواهید رستگار شوید باید منطق شما توحید شود. حال در مورد هدف خاص حضرت سیدالشهداء(ع) که برگرداندن جامعه به سیره ی جدّشان است، رسول خدا(ص) راه کار اصلی را به حضرت خبر دادند و امام حسین(ع) هم همه ی تلاششان آن بود که شهادت را آن طور که خدا می خواهد انجام دهند تا به آن نتیجه ی اصلی برسند.
امام حسین(ع) می خواهند اسلامی را که توسط حزب اموی از دست رفته است به مسیر اصلی خود برگردانند و باید شهادتِ خود را طوری مدیریت کنند که هدف اصلی محقق شود و این با یک شهادت ساده محقق نمی شود. در شب عاشورا حضرت برای این که اسلامِ از دست رفته به مسیر اصلی خود برگردد از خدا تقاضاهایی دارند. همین طور که پیامبر(ص) برای شما خبر آورده اند که خدا دوست دارد نماز بخوانی، آن وقت شما از خدا تقاضا می کنی خدایا کمکم کن به بهترین شکل نماز بخوانم. حضرت سیدالشهداء(ع) می دانند باید برای نجات اسلام از دست فرهنگ اموی شهید بشوند اما تمام تلاش شان این است که آن وظیفه به بهترین شکلی که ممکن است عملی شود. این جا است که به حضرت اباالفضل(ع) می فرمایند برو ببین می شود امشب را وقت بگیری تا ما با خدا تقاضاهای خودمان را در میان بگذاریم و عالی ترین نتیجه را بگیریم.
برای حضرت سیدالشهداء(ع) مسلّم شده بود آنچه به ایشان وعده داده شده خیلی نزدیک است. در روایت داریم در عصر تاسوعا امام در بیرون خیمه به شمشیرشان تکیه داده بودند و خواب خفیفی بر چشمانشان مستولی شد، درست در زمانی که شمر از عبیدالله دستور گرفته که کار را یکسره کند، حضرت جلوی خیمه شان سرشان را گذاشته اند بر روی شمشیرشان و خوابشان برده که حضرت زینب(س) می آیند تکانشان می دهند و می گویند: صدای سمّ اسب ها را نمی شنوی، حضرت می فرمایند: «إِنِّی رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) فِی الْمَنَامِ فَقَالَ لِی إِنَّکَ تَرُوحُ إِلَیْنَا»؛(69) رسول الله(ص) را در خواب دیدم که فرمود تو به زودی نزد ما خواهی بود. این یک پیام است از طرف رسول خدا(ص) به حضرت سیدالشهداء(ع) و لذا خودشان می دانند این پیام خیلی زود عملی می شود. با توجه به این امر حضرت و یارانشان که مطمئن شدند فردا روز شهید شدن است و باید با آن شهادت غوغایی به پا کنند تا بهترین مُردن را رقم بزنند، سراسر شب عاشورا را به راز و نیاز پرداختند، به طوری که راوی می گوید: «وَ بَاتَ الْحُسَیْنُ(ع) وَ أَصْحَابُهُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ لَهُمْ دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحْلِ مَا بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ قَائِمٍ وَ قَاعِد». امام حسین(ع) و اصحابشان آن شب را در حالی صبح کردند که مانند صدای زنبوران عسل که موقع شب تا صبح در کندو و در حال ساختن عسل اند، در حال نیایش بودند، عده ای در حال سجده و عده ای به قیام و عده ای به قعود. تا مدد الهی را به صورت کامل برای خود رقم بزنند و صحنه ی کربلا به آن صورتی که حضرت می خواستند شکل بگیرد.
منبع
- الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 90.
68 - سیدبن طاوس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص 65.
69 - شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی ، ص 237
پرچم سبز
پرچم های سبز و سیاه این روزها زینت بخش خانه های مان شده است.
فرهنگ سازی در نسل های آینده از همینجا شروع میشود زیرا پرچم یکی از نماد های عرض ارادت به ساحت مقدس ائمه ی اطهار علیهم السلام به شمار میرود. این نوعی اطلاعیه است که بر در و دیوار خانه هایمان نصب میکنیم که اعلام کنیم ما هم هواخواه و مرید ارباب مان ابا عبد الله الحسین علیه السلام هستیم.
سنت سیاه پوشان از ابتدای محرم در خانه های شیعیان اجرا میشود و مادرها با نصب پرچم و پوشیدن لباس مشکی به کودکانشان میآموزند که این واقعه باید تا دنیا دنیاست بین نسل ها دهان به دهان بگردد و همگان تا روز قیامت برای شهید راه خدا و شهید امر به معروف و نهی از منکر عرض ارادت کنند.
گهواره علی
سنت گهواره گردانی:
کوچک ترین سرباز آقا ابا عبد الله الحسین علیه السلام فرزند ۶ ماهه ی ایشان بود که برخی از کتب او را علی اصغر نامیده اند و برخی عبد الله. در زیارت ناحیه ی مقدسه که زیارتی مستند از زبان حضرت صاحب الزمان علیه السلام در رثای جد غریبش اباعبد الله الحسین علیه السلام خوانده است میخوانیم: ” السلام علی الطفل الرضیع” و در جای دیگرش نام این طفل را عبد الله معرفی مینماید.
برای ایجاد حس الفت و همدردی با حضرت رباب مادر این کودک ۶ ماهه در تکایا و حسینیه ها گهواره ای تدارک میبینند و در روزی که به نام حضرت علی اصغر علیه السلام مشخص گردیده آنرا در بین عزادران حرکت میدهند. این کار باعث ایجاد ذهنیت از این طفل کوچک در اذهان عزاداران میشود و با مادر این طفل در عزاداری شریک میشوند.
سیاه پوشان
این روزها همه ی خانه هایمان، همه ی حسینیه ها، همه ی مساجد، همه ی مدارس و… . اصلا همه ی کشورمان سیاه پوش شده است. اینجا ما همگی عزادار هستیم. عزادار مولایمان ابا عبد الله علیه السلام.
اگرچه در اسلام لباس سیاه پوشیدن مکروه است اما از طرف ائمه معصومین علیهم السلام اجازه داده شده است که فقط برای عزای ابا عبد الله الحسین علیه السلام لباس سیاه ماتم بر تن کنیم. باید یاد و خاطره ی شهیدان دشت کربلا تا روز قیامت باقی بماند تا انسانیت در دلها باقی بماند.
حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام در روز عاشورا به دشمنانش فرمود:” اگر مسلمان نیستید لا اقل آزاده باشید.”
حب الحسین علیه السلام
خرابه ی شام
?در مقاتل آمده است؛ اسرای کربلا را در شام در خرابهای جای دادند که صدای آنان به کاخنشینان میرسید. چگونه ممکن است در اطراف کاخ یزید چنین خرابهای باشد؟
پرسش
در مقاتل اینگونه گفته شده که زنان و اطفال امام حسین(ع) را در شام؛ در خرابهای جای دادند، به طوری که بعد از بیدار شدن حضرت رقیه از خوابی که در آن پدر بزرگوارشان را دیده بودند؛ صدای ضجه و گریه زنان و کودکان در خرابه میپیچد و صدای آن به گوش یزید در کاخش میرسد، امام سجاد(ع) نیز خرابه را اینگونه معرفی کردهاند که مکانی بود که از گرمای خورشید و سرمای زمستان در امان نبودند. سؤال من این جاست که چگونه ممکن است در اطراف کاخ یزید ظالم چنین خرابهای باشد، در حالیکه معمولاً مشاهده میکنیم در اطراف کاخهای پادشاهان، بوستانها و باغهاست؟
پاسخ اجمالی
کاروان اسرای اهل بیت(ع) بعد از رسیدن به شام وارد مجلس یزید شدند و اتفاقاتی در آنجا رخ داد که حقانیت اهل بیت(ع) و قیام امام حسین(ع) را بیشتر نمایان کرد. بعد از وقایعی که در کاخ یزید رخ داد، به دستور او، اهل بیت را برای مدتی در شام سکنا دادند.
شیخ مفید این موضوع را چنین به تصویر کشیده است: «…سپس دستور داد زنان را در خانه جداگانه درآرند، و على بن الحسین(ع) نیز نزد ایشان باشد، پس خانه چسبیده به خانه یزید را براى ایشان خالى کرده، و چند روزى آن خاندان (عصمت) در آنجا ماندند…».[1]
از متن شیخ مفید همین مقدار دانسته میشود که محل اسکان اهل بیت(ع) خانهای در جوار قصر یزید بود، و به ویژگیهای دیگر آن پرداخته نشد، اما قطب راوندی روایتی مفصلتر نقل میکند:
«امام صادق(ع) فرمود: وقتى امام زین العابدین(ع) را با اهل بیت پیامبر نزد یزید آوردند، آنان را در خرابهاى که دیوارهایش سست بود قرار دادند.
یکى از آنها گفت: ما را در این خرابه قرار دادند تا بر سر ما خراب شود.
یکى از نگهبانان این را شنید و به زبان رومی گفت: اینها را بنگرید مىترسند که دیوار بر سر آنها خراب شود، در حالیکه این بهتر است از آنکه فردا بیرونشان آورده و یکى بعد از دیگرى گردنشان را بزنند!
امام سجاد(ع) فرمود: به اذن خدا هیچ یک از این دو نمىشود. و همین طور هم شد.[2]
همانطور که مشاهده میشود؛ در این روایت که در کتابی مربوط به قرن ششم است؛ عبارت «بیت خراب» که به معنای خانه خراب یا همان خرابه است؛ آمده است.
این روایت را محمد بن الحسن الصفار در کتاب «بصائر الدرجات» که مربوط به قرن سوم هجری است از محمد بن علی حلبی از امام صادق(ع) آورده است، جز آنکه در عبارت عربی آن صفت «خراب» برای «بیت» ذکر نشده،[3] اما ادامه روایت نشانگر آن است که این خانه آن قدر خراب بوده که احتمال ریزش دیوارهای آن بر سر اهل بیت وجود داشته و بر همین اساس، اگر واژگان «خرابه» برای محل سکنای اهل بیت به کار برده شود، دور از واقع نیست.
با توجه به مطالبی که گفته شد، از نظر تاریخی؛ اهل بیت(ع) در خانهای خراب در کنار قصر یزید جای داده شدند.
اما در مورد آنچه در پرسش آمده باید گفت؛ وجود برخی از خانههای اینچنینی در کنار کاخهای پادشاهان – بویژه در گذشته – چندان دور از ذهن نیست؛ زیرا به دلائل متفاوت میتوان تصور کرد که در کنار قصرها؛ مخروبهها هم باشند، مثلاً کار توسعه قصرها از اینجا آغاز میشد که خانههای مردمی که در اطراف این قصرها واقع است را به تدریج خراب کرده و متصل به قصر کنند، و ممکن است خانه مذکور یکی از این خانهها بود یا آنکه این خانه محلی بوده برای نگهداری کالاها و اسبابهای کهنه و از این قبیل.
و نیز ممکن است که این خانه کاملاً چسبیده به کاخ نبوده، بلکه در همان حوالی قرار داشته و در آن زمان به دلیل عدم وجود کارخانجات و وسایل نقلیه، چون سکوت بر شهر حکمفرما بود، امکان شنیدن صدای نالهها از مسافتهای دورتر نیز امکانپذیر بود و بر این اساس، صدای اهل بیت به افراد مستقر در کاخ میرسید.
[1]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج2، ص 122، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[2]. قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج2، ص 753، مؤسسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، قم، چاپ اول، 1409ق.
[3]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، ج 1، ص 338، محقق و مصحح: کوچه باغی، محسن بن عباسعلی، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ دوم، 1404ق.